خل شدم، زده به سرم مگه جنون چطوریه ؟ چیزیه غیر از امروز من ؟ یک هفتس یک روز مثل آدم سر کار نرفتم، زندگی از دستم در رفته، خرج از دستم در رفته، یه پاپاسی تو جیبم نیست. یک ماه دیگه خونه رو چه غلطی کنم. یک هفتس با هیچ کس حرف نمی زنم، زل می زنم به بلاگ و عکس هام. با صدای کر کننده موسیقی گوش میدم، جنونه، نه می تونم بنویسم نه می تونم حرف بزنم نه بخندم نه گریه کنم. احساس می کنم سرم داره منفجر میشه، دیگه تو خواب هم ضعف می کنم ! دست و پام می لرزه ! خدا من چم شده چرا اینجوری شدم ، خدا خسته شدم. این همه هجمه واسه چیه ؟ چی تو این سر من داره با مته سوراخ سوراخم می کنه ! لعنت لعنت لعنت، لعنت به تو لعنت به اون تخم کثیفت لعنت به همه لجن بودنت که منو هم رو سفید کردی. لعنت به این زندگی ، به این افکار به این خواستن. دارم حال طبیعیم رو از دست میدم ، خدایا همون پریشب تو یه لحظه تمومش می کردی، چرا پامو گذاشتم رو ترمز باید همون یه ثانیه هم نمیدیدمش و با همون سرعت میرفتم تو دلش. بریدم لعنتی بریدم. سگ بشاشه تو این زندگی که از سگ هم کمتر شدم. خلاصم کن، سیاه نویسی نکن، سیاه ننویس پدر سگا من تو کدوم چاه برم عربده بزنم. به کی بگم، هوم ؟ تا کی بخندم تا کی این فنر سکوت رو فشار بدم هی بگم بی خیال، بگم زندگیمه . دیوار دیوار جلوم قد کشیدین که چی. خستم کردین خسته شدم از همتون خستم . از این فکر خستم از این زندگی خستم از این همه تلاشی که به دیوار می خوره خستم. از این موسیقی خستم از این سکوت خستم از خودم خستم . متنفرم می فهمی متنفرم. یه شبه نیست که ته بکشه . کم کم ساخته شده داره گر می گیره که خودمو همه چیو بسوزونه ...

بارانی ات را بپوش و در آغوشم گیر … ابر ابر گریه دارم ... توان گریه را اما نه ! ...

خدا خستم ... باور کن ... از این همه تظاهر از این همه دود کردن خستم ... از دود شدن خستم . واسه فرار از تنها یی به جنون رسیده کارم ... خستم به خدا خستم
به خدا خستم ...